تخت جمشید (سرزمین پارسی)
یکی از معروف ترین شهرهای تاریخی ایران قطعا تخت جمشید است. در حالی که ایران دارای شهرهای بزرگ و پایتختهای مهم بسیاری از جمله اکباتانا (هگمتانه) بوده، اما هیچ یک مانند تخت جمشید در تمام طول تاریخ نگاهها را به خود معطوف نکرده است.
تخت جمشید که ویرانههای باشکوه آن در دامنه کوه رحمت در جنوب غربی ایران قرار دارد، یکی از بزرگترین آثار باستانی جهان است. شهر شاهنشاهی تخت جمشید به عنوان گوهر مجموعههای هخامنشی در زمینههای معماری، شهرسازی، فناوری ساخت و ساز و هنر شهرت دارد، و در زمره محوطههای باستانشناسی قرار میگیرد که در جهان مشابهی ندارند و شاهدی بینظیر از کهنترین تمدن بشر است.
تخت جمشید پایتخت امپراتوری هخامنشیان ایران از زمان سلطنت داریوش اول (522-486 پ.م.) تا زمان ویرانی آن در 330 سال پیش از میلاد پابرجا بود.
ساخت و ساز بین 518 تا 515 قبل از میلاد در زمان داریوش اول آغاز شد که خواهان شروعی تازه برای اداره حکومت ایران بود و پایتخت را از پاسارگاد (پایتختی که کوروش کبیر تأسیس کرد) انتقال داد. این شهر در منطقهای دورافتاده در کوهستان قرار داشت، که سفر به آنجا را در فصل زمستان دشوار میکرد، بنابراین امپراتوری هخامنشی نیز از اکباتان، بابل و شوش اداره میشد. تخت جمشید یک اقامتگاه سلطنتی بهار- تابستانی بود و به نظر میرسد به عنوان یک مرکز تشریفاتی در نظر گرفته شده است که نمایندگان کشورهای تابعه برای ادای احترام به پادشاه در آنجا آمد و رفت کنند.
این مجموعه 13 هکتاری از پلکانهای باشکوه، اتاقهای سلطنتی (آپادانا)، اتاقهای پذیرایی، و .. در میان بزرگترین سایتهای باستانشناسی جهان طبقهبندی میشود.
تخت جمشید یک خلاقیت معماری باشکوه است، با پلههای دسترسی دوتایی، دیوارهای پوشیده از سنگهای حجاری شده در سطوح مختلف، با مهندسی دقیق سقفهای سبکتر و استفاده از لنگههای چوبی، معماران هخامنشی توانستند از حداقل تعداد ستونهای باریک و شگفتآور برای حمایت از سقفهای فضای باز استفاده کنند.
این مجموعه از 9 سازه تشکیل شده است:
- سالن پذیرایی آپادانا (هیپواستایل)
- کاخ تچر( کاخ داریوش اول)
- سالن شورا
- خزانه داری
- تالار تخت
- کاخ خشایارشاه اول
- حرمسرا خشایارشاه اول
- دروازه ملل
- مقبره شاه
از این نه سازه، سه مورد اول توسط داریوش اول ساخته شد و بقیه توسط جانشینان او، به ویژه پسرش خشایارشا یکم (486-465 ق. م. ) و نوه اردشیر اول (ح. 465-) تکمیل شد. (424 قبل از میلاد). همچنین ساختمانهای مسکونی، بازار و سازههایی وجود داشت که باستانشناسان هنوز به طورکامل آنها را شناسایی نکردهاند، که حداقل یکی از آنها به احتمال زیاد کاخ اردشیر اول است.
کاخ آپادانا
داریوش بزرگ در یک دشت پاک (به نام دشت مرودشت ) کاخ و پذیرایی خود را بنا کرد. موقعیت دور از شهر، این کاخ را از دنیای بیرون مخفی نگه می داشت و به امن ترین شهر در امپراتوری ایران برای نگهداری آثار هنری، آثار باستانی، بایگانی و نگهداری خزانه سلطنتی تبدیل کرد. یونانیان هیچ تصوری از وجود شهر نداشتند.
سنگ آهک و خشت از مصالح ساختمانی اصلی تخت جمشید بود. پس از تسطیح سنگ طبیعی در دشت و پر شدن گودالها، تونلهایی برای فاضلاب در زیر زمین از میان صخره حفر شد. یک آب انبار بزرگ مرتفع در پای شرقی کوه ساخته شده بود تا آب باران را برای نوشیدن و حمام گرفتن فراهم کند. اینگونه در این زمین اولین کاخ تخت جمشید آرام آرام رشد کرد.
در حدود 515 سال قبل از میلاد، ساخت راه پلههای عریض آغاز شد که از پایه تراس به سمت درهای کاخ منتهی میشد. این ورودی بزرگ و دوگانه به کاخ که به پلکان تخت جمشید معروف است، شاهکاری از تقارن بود. پلهها آنقدر عریض بود که خانواده سلطنتی ایرانی و اصیلزادگان میتوانستند سوار بر اسب از پلهها بالا یا پایین بروند و در نتیجه نیازی به تماس با زمین نداشتند. ارتفاع پلهها، عریض و عریض تر، باعث کندی صعود بازدیدکنندگان به سمت پادشاه میشد، زیرا قبل از رسیدن به پلههای بعدی، میبایست از پلهها بالا رفته و از آن عبور میکردند. این طور یک صعود آرام و باشکوه به آپادانا را فراهم میشد.
دروازه ملل
ساخت پلکان همه ملل و دروازه ملل به دستور خشایارشا پادشاه هخامنشی، پسر و جانشین بنیانگذار تخت جمشید، داریوش اول بزرگ، صادر شد.
ورودی دروازه ملل توسط گاو نر (جلو) و موجودات اساطیری به نام lamasssus ، (گاو نر با سر یک مرد ریش دار) محافظت میشد. ایده کلی پشت این حیوانات فانتزی این است که آنها شر را دفع می کنند.
ارتفاع ستون های تالارهای مرکزی 16 و نیم متر بود. سرستون ها شکل یک گاو نر دوبل داشتند. ورودی سوم به سمت جنوب بود. از اینجا بازدیدکنندگان میتوانستند به تالار تاج و تخت یا آپادانا بروند.
از یک کتیبه باستانی در دروازه، متوجه می شویم که نام این بنای تاریخی "دروازه ملل" بوده است.
"خدای بزرگ اهورامزدا است که این زمین را آفرید، آسمان را آفرید، انسان را آفرید، شادی را برای انسان آفرید، خشایارشا را شاه کرد، یک شاه از شاهان بسیار، فرمانده بسیاری از فرماندهان.
من خشایارشا هستم، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه همه کشورها و مردان بسیار، شاه در این سرزمین بزرگ، پسر داریوش اول هخامنشی.
خشایارشا می گوید: به لطف اهورامزدا این دروازه ملل را ساختم. در این تخت جمشید ( پارسا ) که من ساختم و پدرم آن را ساخت، خیلی چیزهای زیبا دیگر ساخته شد. هر چه ساخته شده است و زیبا به نظر می رسد - همه آنچه به لطف اهورامزدا ساخته ایم.
شاه خشایارشا می گوید: اهورامزدا مرا حفظ کند، پادشاهی من را، آنچه را که من و پدرم را ساخته ایم. به راستی که اهورامزدا حفظ کند."
خشایارشا یکم بین کاخ خود و اتاق شورا، اقامتگاهی برای حرمسرای خود ساخت که شامل 22 آپارتمان و دسترسی به باغ های محصور بود. به حرمسرا میتوان از قصر او یا اتاق شورا رسید. بنای حرمسرا به شکل L بود، جهت شمال به جنوب، با چهار درگاه بزرگ که با نقش برجسته تزئین شده بود. نقش برجسته معروف خشایارشا اول توسط دو خدمتکار (یکی چتر آفتابی را بالای سر شاه گرفته و دیگری با مگس کش) است.
در پشت حرمسرا، خزانهداری قرار داشت که آرشیوهای دولتی، آثار مذهبی و دیگر نوشتهها، آثار هنری، غنایمی که در فتح به دست آمده بود، و خراجی که توسط کشورهای تابعه به شهر آورده میشد، قرار داشت. همچنین به عنوان یک اسلحه خانه و در سمت جلو، یک سالن پذیرایی برای بازدید از دیپلمات ها عمل می کرد که با نقش برجسته هایی از داریوش اول و خشایارشا تزئین شده بود.
در امتداد همین ردیف، ساختمانی قرار داشت که محل کارگاه صنعتگران و همچنین تعدادی بناهای کوچک و خشتی بود که احتمالاً محل سکونت آنها بود. یکی از جنبه های بسیار جالب ویرانه های تخت جمشید برای باستان شناسان این است که دقیقاً مشخص کنند که این شهر چه کارکردی داشته و چه کسی در کجا زندگی می کند. با این حال، به نظر می رسد که طبقه بالا در تراس مرتفع و مردم عادی زیر آن در خانه های خشتی زندگی می کردند که به گفته دیودوروس تاریخ نگار مشهور کاملاً حقوق آنان حفظ شده است.
چه کسی تخت جمشید را ساخت؟
شایان ذکر است که تخت جمشید توسط بنیانگذار امپراتوری ایران، کوروش کبیرساخته نشده است. پایتخت امپراتوری که توسط کوروش ساخته شد پاسارگاد بود که در نزدیکی شیراز امروزی نیز قرار داشت. مقبره کوروش و پسرش کمبوجیه دوم در آنجا قرار دارد. تخت جمشید توسط داریوش اول هخامنشی پادشاه ایرانی ساخته شد که بردیا پسر دوم کوروش کبیر را کشت، و خود را بر تخت سلطنت تثبیت کرد. می توان ادعا کرد که ساخت یک پایتخت تشریفاتی جدید در تخت جمشید به نوعی نشان دهنده گسست از گذشته بود، اگرچه خود داریوش بسیار تلاش کرد تا خود را به خانواده کوروش کبیر متصل کند و مشروعیت حکومت خود را تثبیت کند. شاهان بعدی هخامنشی، از جمله خشایارشا و اردشیر اول و سوم نیز به دستور ساختن بناهای مهم در تخت جمشید معروف هستند.
شهر پرسپولیس
پرسپولیس از نظر فنی-شهری آنطوری که ما تصور می کنیم نبود. بقایای باستان شناسی آن نشان می دهد که تخت جمشید مانند دیگر شهرهای بزرگ خاور نزدیک باستان مانند اوروک، بابل، نینوا یا حتی پایتخت معروف ایلامی ها، شوش نبوده است. تخت جمشید دارای کاخها و ساختمانهای متعددی بود که در آنها پادشاه سربازان، اشراف را جمع میکرد و حتی از دورترین حاشیههای امپراتوری خراج میگرفت. همین موضوع می تواند نشان دهد که این شهر صرفاً یک پایتخت تشریفاتی بوده است.
این شهر دارای ساختارهای مهم سیاسی بود. معروف ترین آنها قطعا آپادانا است، اصلی ترین و چشمگیرترین ساختمان کاخ و احتمالاً قدیمی ترین ساختمان شهراست. سقف آن توسط 72 ستون نگه داشته شده و مساحتی بالغ بر 1000 متر مربع را پوشانده است. از دیگر بناهای مهم و باشکوه می توان به دروازه ملل و پلکان ملل ساخته خشایارشا اول اشاره کرد که حاوی تصاویر بسیاری از نمایندگان تمامی اقوام امپراتوری ایران است که به پادشاه هخامنشی ادای احترام می کنند.
کتیبه های تخت جمشید
در تخت جمشید همچنین تعداد زیادی کتیبه سلطنتی است که توسط شاهان هخامنشی ساخته شده است. در آنجا کتیبه هایی از داریوش اول، خشایارشا، داریوش دوم و اردشیر اول تا سوم وجود دارد. این کتیبه ها به ابهت متن عظیم بیستون که طولانی ترین کتیبه سلطنتی هخامنشی و طولانی ترین متن فارسی باستان است، نیست. اما در نوع خود جالب هستند و بینشی از پروژه های ساختمانی پادشاهان هخامنشی ارائه می دهند. اکثریت قریب به اتفاق متون تخت جمشید به ساخت و ساز می پردازند، آنها نشان می دهند که حتی پس از داریوش نیز ساخت و سازهای گسترده ای در این مکان وجود داشته است. علاوه بر این، متون نشان می دهد که بسیاری از ساختمان ها به قدری بزرگ و چشمگیر بوده اند که ساخت و ساز آنها در زمان یک پادشاه امکان پذیر نبوده است. خشایارشا به تکمیل ساختمان هایی می بالد که در زمان درگذشت پدرش ناتمام مانده بودند، و متن اردشیر اول نیز به آن اشاره می کند.
در اکثریت قریب به اتفاق کتیبه های هخامنشی تنها از ایزد اهورامزدا نام برده شده است. داریوش اول، خشایارشا یکم و اکثر جانشینان آنها فقط به آن اشاره می کنند و هرگز به خدایان دیگر در پانتئون زرتشتیان اشاره نمی کنند. البته این موضوع با اردشیر دوم تغییر کرد. او در متون خود (که هیچ کدام در تخت جمشید یافت نشد) از خدایان میترا و آناهیتا به همراه اهورامزدا یاد می کند.
آرشیو کتبه های تخت جمشید نگاهی اجمالی به عملکرد درونی امپراتوری هخامنشی در دوران سلطنت داریوش اول و پسرش خشایارشا به ما می دهد. در آن چندین رسید، نامه و گزارش مربوط به آذوقه ها، کمک ها، نیروی کار، فعالیت های بازرگانی و غیره وجود دارد. ما از این اسناد ارزشمند، از جمله فعالیت های چند تن از اشراف، نجیب زادگان، بازرگانان، کشیشان، اطلاعات قابل توجهی در مورد امپراتوری ایران دریافت کرده ایم. (مغوسان زرتشتی و همچنین موبدان در معابد ایلامی و بین النهرین)، کاتبان و البته مدیران. همچنین در اسناد بایگانی چندین واژه فارسی بهعنوان امانتنامه به زبان ایلامی یافت شده است. همچنین اطلاعات قابل توجهی در بایگانی در مورد فعالیت بازرگانان و کارگران اقوام مختلف در داخل امپراتوری وجود دارد.
تخریب تخت جمشید
اسکندر مقدونی بعد از پیروزی بر داریوش سوم پس از خروج از شوش به سمت تخت جمشید، نامهای دریافت کرد که ایرانیان وفادار به داریوش سوم به سوی تخت جمشید می روند تا از آن را در مقابل او دفاع کنند. اسکندر به افراد خود دستور حرکت به سمت تخت جمشید را داد. هنگامی که به آنجا رسید، به افراد خود اختیار داد تا شهر - به جز کاخ ها - را غارت کنند و هر چیزی را غنیمت بگیرند.
دیودوروس این صحنه را اینگونه شرح می دهد:
تخت جمشید ثروتمندترین شهر زیر آفتاب بود. مقدونی ها وارد آن شدند و تمامی مردان را سلاخی کردند، خانه ها را غارت کردند. بسیاری از خانهها متعلق به مردم عادی بود و به وفور دارای نقره و طلا، اثاثیه و پوشاک بودند.
پس از تسخیر شهر، اسکندر و مردانش با یک مهمانی تا پاسی از شب را جشن گرفتند و نوشیدنی مینوشیدند تا اینکه همگی مست شدند. در این میان یک زن از گروه به نام تائیس به اسکندر پیشنهاد کرد که شهر را به آتش بکشد.
تاریخ نگاران مدعی اند که اسکندر گنجینههای تخت جمشید را بر پشت 20000 قاطر و 5000 شتر برده است.
حمله وحشیانه و در نهایت آتش تخت جمشید را به طور کامل نابود کرد به طوری که از کاخ ها و تالارهای بزرگ فقط ستون ها، تکه های دیوارها، راه پله ها و سردرها باقی مانده بود، آثار مذهبی ایرانیان که روی پوست نوشته شده بودند و آثار هنری آنها را نیز از بین برد.
آخرین روزهای پرسپولیس
مانند تمام امپراتوری های بزرگ در طول تاریخ، امپراتوری هخامنشی سرانجام سقوط کرد و فروپاشی آن به دست مشهورترین فاتح تمام دوران - اسکندر مقدونی - رخ داد.
جهت رزرو اتاق در خانه های برون شهری شیرازجا کلیک کنید.